معنی چین چین کردن - جستجوی لغت در جدول جو
چین چین کردن
قابلةً للطي
ادامه...
قَابِلَةً لِلَطِيَ
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
چین چین کردن
Rumple
ادامه...
Rumple
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چین چین کردن
froisser
ادامه...
froisser
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چین چین کردن
amassar
ادامه...
amassar
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چین چین کردن
buruşturmak
ادامه...
buruşturmak
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چین چین کردن
zerknittern
ادامه...
zerknittern
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
چین چین کردن
зморщувати
ادامه...
зморщувати
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چین چین کردن
gnieść
ادامه...
gnieść
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
چین چین کردن
起皱
ادامه...
起皱
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به چینی
چین چین کردن
شکنجہ کرنا
ادامه...
شکنجہ کرنا
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به اردو
چین چین کردن
চটচটে করা
ادامه...
চটচটে করা
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
چین چین کردن
kunyoosha
ادامه...
kunyoosha
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چین چین کردن
주름지게 하다
ادامه...
주름지게 하다
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
چین چین کردن
sgualcire
ادامه...
sgualcire
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چین چین کردن
シワを寄せる
ادامه...
シワを寄せる
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چین چین کردن
לקמט
ادامه...
לקמט
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به عبری
چین چین کردن
мять
ادامه...
мять
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به روسی
چین چین کردن
mengerutkan
ادامه...
mengerutkan
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چین چین کردن
ยับ
ادامه...
ยับ
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
چین چین کردن
kreuken
ادامه...
kreuken
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
چین چین کردن
arrugar
ادامه...
arrugar
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چین چین کردن
सिकुड़ना
ادامه...
सिकुड़ना
تصویر چین چین کردن
دیکشنری فارسی به هندی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فین فین کردن
(اُ دَ)
نفس را به تندی و با صدا از بینی بیرون دادن. (فرهنگ فارسی معین)
ادامه...
نفس را به تندی و با صدا از بینی بیرون دادن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پیش چین کردن
(هََ س س)
چیدن پیش از وقت مقرر
ادامه...
چیدن پیش از وقت مقرر
لغت نامه دهخدا
تصویر فین فین کردن
فین فین کردن
نفس را به تندی و با صدا از بینی بیرون دادن
ادامه...
نفس را به تندی و با صدا از بینی بیرون دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پیش چین کردن
پیش چین کردن
چیدن پیش از وقت مقرر
ادامه...
چیدن پیش از وقت مقرر
فرهنگ لغت هوشیار